باهم بخندیم به هم نخندیم

    

به یه نفر میگن : خوابیده آب نخور عقلت کم میشه.

میگه : عقل دیگه چیه ؟

میگن : هیچی بابا آبتو بخور .

باهم بخندیم به هم نخندیم

 

پدر : بگو ببینم پسر چند تا تک آورده ای ؟

پسر با گریه جواب داد : فقط دوتا .

پدر پرسید : از کدام درس ها ؟

پسر گریه اش شدید تر شد و گفت : از شفاهی و کتبی !

دو تا تنبل کنار هم نشسته بودن یکی شون خمیازه می کشه اون یکی بهش میگه : قربون دستت تا دهنت بازه بچه من رو هم صدا بزن!

اولی : از ماشینی که خریدی راضی هستی ؟

دومی : خودم نه ولی مکانیک سر کوچه خیلی راضیه !

از یه خنگ می پرسن : می گذاری پسرت بره دانشگاه؟

میگه : اگه به درسش لطمه نخوره ،آره .

بیمار: آقای دکتر! این، آن دندانی نیست که می خواهم بکشم.

دکتر: صبر داشته باشید جانم، کم کم به آن هم می رسیم!

دکتر پس از معاینه به بیمارش گفت: همان طور که می بینم سرفه ی شما از دیروز بهتر شده.

بیمار گفت: درسته، آخه من دیشب تا صبح تمرین می کردم!

بیمار: آقای دکتر! ریش من درد می کند.

دکتر: چه خورده ای؟

بیمار:نان و یخ.

دکتر: خاک بر سرت که نه غذایت شبیه آدم هاست و نه دردت!

هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ می زدن به جزء یه دیوونه. ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟

می گه: مال بابام که نیست، بذار سقوط کنه!

مردی در هوای سرد، اسبی را دید که از بینی اش بخار بیرون می آمد. با خود گفت فهمیدم، پس اسب بخار که می گن همینه!

منبع:سایت تبیان


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها