دوستان می خوام یک تجربه ای رو با شما در میون بزارم که فکر کنم خیلی از ما این روزها درگیرش هستیم.

خیلی وقتها هست که تصمیم میگیریم یک کاری رو شروع کنیم یا یک عادتی رو تغییر بدیم یا حتی یک عادت جدید در خودمون ایجاد کنیم.

ولی

فقط چند روز

یا چند بار انجامش میدیم و بعد … هیچ

بله ، میدونم که الان حتماً چند موردی به ذهنتون رسیده …

درسته؟!

نرمش کردن صبح، ترک سیگار، یادگرفتن زبان، زود بیدار شدن از خواب، درس خوندن در طول ترم، پس انداز کردن بخشی از درآمد، مطالعه آزاد و خیلی کارهای دیگه که آرزو داریم یک روزی بتونیم انجامشون بدیم. ولی هیچ وقت نتونستیم یا ادامش ندادیم.

حتماً هست. این خاصیت انسان هست که از تغییر بدش میاد. از شروع یک کار جدید بیزاره . البته همیشه اولش شور و هیجان باعث میشه کمی بریم جلو ولی کم کم اون شور و هیجان که از بین رفت دیگه انجام اون کار هم متوقف میشه.

حالا راه چاره چیه؟

بهتون میگم  

کارها را کوچک و ساده کنید

 

تا جایی که ممکنه اون کارو ساده و کوچیکش کنید!

 میخوای صبحها نرمش کنی؟ لازم نیست از فردا روزی یک ساعت نرمش کنی، نیم ساعت هم نه، ۱۵دقیقه هم نه

فقط ۵ دقیقه نرمش کن!!

بله برای یک ساعت ذهنت چون دوست نداره بهونه میاره. امروز عجله دارم، امروز هوا سرده باشه از فردا، امروز وقت نمیکنم و …

برای نیم ساعت هم بهونه میاره حتی برای ۱۵ دقیقه هم بهونشو جور میکنه ولی دیگه برای ۵ دقیقه هیچ بهونه ای نمی تونه بیاره

جالبه نه؟!

می خوای صبحها زودتر بیدار شی؟ از فردا لازم نیست ۱ ساعت زودتر بیدار بشی کافیه ساعتت رو۱۰ دقیقه زودتر کوک کنی و اینطوری ذهنت اونو می پذیره 

می خوای تلویزیون نگاه نکنی؟ لازم نیست تحریم کنی کلاً بگی نمی خوام. فقط هر روز یک کم از وقتی که برای تماشای تلویزیون میزاری 

(یا در واقع هدر میدی!) کم کن.

 

یک هفته اگر اینکارو بکنی دیگه اون میشه عادتت و می تونی حالا یک مقدار بیشترش کنی.

مثلا خود من شاید از سالها پیش می خواستم زبان انگلیسی رو تقویت کنمگفتم وقت کلاس رفتن که ندارم. بیام سی دی آموزشی بگیرم تو خونه کار کنمبعد از یک هفته به بهونه های مختلف انداختم عقب تا اینکه دیگه فراموش شده.

اما از وقتی که یک برنامه تو گوشیم نصب کردم که کلمات رو با معنی بصورت همون سیستم لایتنر آموزش میده خودمو مجبور کردم شبها قبل از خواب فقط و فقط ۵ دقیقه با اون کار کنم.

دیگه هیچ بهونه ای نداشتم چون اگر حتی شبها در حال مردن هم بودم از شدت خواب آلودگی، ۵ دقیقه دیرتر منو نمی کشت !

خوب دیگه نمی خوام زیاد سرتونو درد بیارم چون مطمئنم که گرفتین ماجرا رو البته دلایل روانشانسی هم داره که زیاد وارد اونها نمیشم. ولی اینو بگم که انجام همین یک تجربه می تونه زندگی شما رو دگرگون کنه و خیلی از کارهایی که دوست دارید رو از این به بعد برنامه ریزی کنید و کوچیکش کنید و شروع کنید من مطمئنم که نتایج خوبی میگیرید.

با این روش ممکنه دیر به اهدافت برسی ولی مطمئن باش که میرسی چون دیگه مقاومت ذهنت رو جلو خودت نداری و راحتتر میتونی مراحل پیشرفت رو پیش سر بزاری. بزرگان همیشه میگن که بزرگترین مانع در سر راه رسیدن به اهداف و موفقیت خود انسان است.

 

کلاً یادت باشه هر کاری که می خوای شروع کنی کم کم اگر شروع بشه ذهن و بدن اونو می پذیره و نمی تونه از انجامش سرباز بزنه ولی اگر از همون اول اصطلاحاً گنده بیای و بخوای یک تغییر بزرگی بدی اولش چون گرمی خوبه ولی کم کم سرد میشی و حتی اینکار باعث میشه که اعتماد بنفست رو هم از دست بدی.

 

من خیلی دوست دارم اگر شما هم نظری دارید در این مورد یا تجربه ای، اینجا برای من و دیگران هم بزارید.

موفق باشی

اگر مطلب برای شما مفید بود شاید برای دیگران هم باشد، پس به من و دیگران کمک کنید!



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها